زیباترین جملات عاشقانه رمانتیک کاربردی

مجموعه ی نامه ها و جملات و بهترین مطالب عاشقانه قشنگی که برای یک عشق رمانتیک همی

زیباترین جملات عاشقانه رمانتیک کاربردی

مجموعه ی نامه ها و جملات و بهترین مطالب عاشقانه قشنگی که برای یک عشق رمانتیک همی

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۳۵

(فرستنده : محمد)
دنیا را برایت شاد شاد و شادی را برایت دنیا دنیا آرزومندم
.
 
(فرستنده : محمد)
هستم ولی نیستم هر لحظه کنارت ، نیستم ولی هستم هر لحظه به یادت .

 
(فرستنده : محمد)
وقتی پیام نمیدم خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم
، تو فکرتم به یادتم زنده به انتظارتم ، اونجوری که تو فکرتم حس میکنم کنارتم .
 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
حسن تو به وصل آرزومندم کرد ، سودای محبت تو در بندم کرد ، خاکم به سر آبرو ندارم اما ، همسایگی تو آبرومندم کرد .

 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست
، وین جان به لب رسیده در بند تو نیست ، گر تو دگری به جای من بگزینی ، من عهد تو نشکنم که مانند تو نیست .
 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین ، بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین ، دل و دین بردی و اکنون بی جانم آمده ای ، بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین .

 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
، آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت ، تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت ، جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت .
 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
در شکست جام دل هیچ احتیاجش سنگ نیست ، این شقایق را نگاهی سرد خواهد شکست .

 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
خرم آن روز که مشتاق به یاری برسد
، آرزومند نگاری به نگاری برسد .
 
(فرستنده : مسعود از اصفهان)
ای عشق مدد کن به سامان برسیم ، چون مزرعه تشنه به باران برسیم ، یا من برسم به یار یا یار به من ، یا هردو بمیریم و به پایان برسیم .


(فرستنده : سوگل)
انگار پای ثانیه ها لنگ میشود
، وقتی دلبرا دلتنگ میشوند .
 
(فرستنده : ناشناس)
پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم به خاطر هیچکس ، پرسید پس به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم داد میزد به خاطر دل تو ، با یه بغض غمگین گفتم به خاطر هیچکس ، ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ درحالی که اخم تو چشماش جمع شده بود گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است .

 
(فرستنده : ناشناس)
سهم من از چشمان تو پلکی بسته است
، گله ای نیست ، ببند و برو .
 
(فرستنده : هادی خروی از نیشابور)
در ذهن اگر نیافرینمت میمیرم ، از شاخه ای اگر نچینمت میمیرم ، ای عادت چشمان بی حوصله ام ، یک روز اگر نبینمت میمیرم .

 
(فرستنده : هادی خروی از نیشابور)
اگه یکی با گاری دنبالت کرد نترس
، نون خشکیه ، اونم فهمیده بانمکی .
 
(فرستنده : محمد)
اگر در زندگی جرأت عاشق شدن را نداری ، لااقل معشوقه داشتن را داشته باش .

 
(فرستنده : محمد)
دلم را آهنی کردم مبادا عاشقت گردد
، ندانستم تو ای ظالم دلی آهن ربا داری .
 
(فرستنده : محمد)
خیلی سخته که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده ، ولی تلخ تر از اون اینه که ببینی یه شیر اسر چشمای آهو شده .

 
(فرستنده : محمد)
در تنهاترین لحظه های تنهائیم چشمانم را که اقیانوسی است از عشق و وفا به تو میبخشم
، تا هیچگاه به پاکی احساسم شک نکنی .
 
(فرستنده : محمد)
بغض بزرگترین نوع اعتراضه ، اگه بشکنه دیگه اعتراض نیست ، التماسه


اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۳۷

(فرستنده : مجتبی از کاشان) تقدیم به تنها شعر من مریم .
از هزاران یک نفر اهل دل است
، مابقی تندیسی از آب و گل است .
 
(فرستنده : مجتبی از کاشان) تقدیم به تنها شعر من مریم .
وقتی از دنیا و آدمهاش نا امید و خسته شدی و دلت گرفت برو کوه و با صدای بلند فریاد بکش ، بگو آیا بازهم امیدی هست ، میبینی که در جواب میگویند : هست ، هست ، هست .

 
(فرستنده : مجتبی از کاشان) تقدیم به تنها شعر من مریم
.
اگر چشمان من دریاست بدان تویی تنها فانوس دریایم
، اگر هرفی زنم از گل بدان تویی تنها تویی معنا و مفهومش .
 
(فرستنده : مجتبی از کاشان) تقدیم به تنها شعر من مریم .
من ندانم که کیم ، من فقط میدانم که تویی شاه بیت غزل زندگیم .

 
(فرستنده : آرش از تهران)
روزی گذر عشق به ماتم افتاد
، ماتم زده شد به حال ما غم افتاد ، زان پس بشری به چهره ام خنده ندید ، موها همه چون ریش و دندان افتاد .
 
(فرستنده : ناشناس)
من تورا همچون اهورا من تورا همچون مسیحا من تورا تا بیکران ها من تورا تا کهکشان ها از زمین تا آسمان ها  دوست دارم .

 
(فرستنده : نفس) اندازه شماره نفس هام دوست دارم
.
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند
، قاب عکس توست اما شیشه عمر من است ، بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند ، تار موی توست اما ریشه عمر من است .
 
(فرستنده : حکمت الله گراوند از کوهدشت)
همدم گل گشته ام همبستر خاکم مکن ، قطره قطره میچکم از چشم خود پاکم مکن .

 
(فرستنده : الهام از اصفهان)
ستاره ها وقتی میشکنن شهاب میشن
، اما وقتی دل آدم میشکنه میشه یه سوال بی جواب .
 
(فرستنده : آرش تنها از از شیراز)
زندگی مثل یک نیمکت میمونه که ما وقتی به دنیا میایم اول نیمکت هستیم و با بزرگتر شدن ما و به دنیا آومدن یک سری دیگه از آدما کم کم به ته نیمکت میرسیم و غافل از اینکه یه روز از این نمیکت می افتیم پایین

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۳۸

(فرستنده : مجتبی از کاشان) تقدیم به تنها صدای گیتارم مریم .
رنگ پریدگی پاییز همان بهار است که عاشق شده است
.
 
(فرستنده : مریم معصومی راد از کرمان)
اگه عشقت کورم کنه مهم نیست ، حس بودنت قشنگتر از دیدن دنیاست .

 
(فرستنده : فریبا)
سکوت یعنی یه حرف که تو دلمه
، یعنی یه اسم که رو لبمه ، یعنی یه شرم که تو چشمامه ، یعنی یه آرزو که تو سینمه ، یعنی دوست دارم .
 
(فرستنده : فرزانه)
به اندازه یک کیلو خاک شیر دوست دارم ، حالا بشمار چندتا دوست دارم .

 
(فرستنده : فرزانه)
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
، عاشقانند که در این دایره سرگردانند .
 
(فرستنده : فرزانه)
میگند دل آدما اندازه مشتشونه ، پس چه جوری یه دنیا عشق ، یه دریا مهربانی تو دلت جا شده .

 
(فرستنده : فرزانه)
پرسید چون دوستم داری بهم احتیاج داری یا چون بهم احتیاج داری دوستم داری
، بهش گفتم چون دوست دارم بی نیازترین آدم روی زمینم .
 
(فرستنده : فریبا)
کی دوست داره ؟ هیچکس ، کی فداته ؟ هیچکس ، کی واست میمیره ؟ هیچکس ، کی حیرونته ؟ هیچکس ، میدونی من کیم ؟ هیچکس .

 
(فرستنده : فرزانه)
سکوتم صدای تو
، هوایم هوای تو ، دلتنگم برای تو ، تنهایم به یاد تو ، زندگیم فدای تو .
 
(فرستنده : فرزانه)
اندازه گریه گنجشک دوست دارم  ، هرچند گریه گنجشک کوچک به نظر میاد ، اما گنجشکا همراه اشکاشون زندگیشونو هم هدیه میکنند

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۳۹

(فرستنده : مستوره)
چشمهای پرنده را که از او بگیرند پروازش بینهایت میشود
، چشمهایم در دست توست ، بینهایتم باش .
 
(فرستنده : میثم و فرناز از آستارا)
تو میری و من فقط نگات میکنم ، تعجب نکن که اشک چشمانم را نمیبینی ، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم ، اما برای تماشای تو یک لحظه باقی است .

 
(فرستنده : محمد لوتی از تهران)
مخلصتیم
، چاکرتیم ، غلومتیم ، فرش پادرتیم ، چمنتیم ، خرابتیم ، کرتیم ، کورتیم ، چش و چال مایی ، به مولا که بالادستش مرد نیومده ، خیلی میخوامت .
 
(فرستنده : الهام عنایت از اصفهان)
دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل ، از ته دل دوستت دارم بدون دلیل .

 
(فرستنده : الهام عنایت از اصفهان)
من از یاد عزیزانم دمی غافل نمیمانم
، نمیدانم عزیزانم زمن یادی کنند یا نه .
 
(فرستنده : الهام عنایت از اصفهان)
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم ، با اشک تمام کوچه را تر کردم ، وقتی که شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم .

 
(فرستنده : الهام عنایت از اصفهان)
من به دو چیز عشق میورزم
، یکی تو و دیگری وجود تو ، به دو چیز اعتقاد دارم ، یکی خدا و دیگری تو ، من در این دنیا دو چیز میخوام ، یکی تو و دیگری خوشبختی تو .
 
(فرستنده : سیاوش)
دنگ دنگ ، ساعت گیج زمان در شب عمر میزند پی در پی زنگ ، لیک ، چونکه باید این دم گذرد ، پس اگر میخندم ، خنده ام بیهودست ، و اگر میگریم ، گریه ام بی ثمر است .

 
(فرستنده : هاله اسماعیل زاده از تهران) تقدیم به زیباترین شقایق دنیا
.
دوستت دارم نه به این خاطر که دوستم بداری
، بدین خاطر که لایق دوست داشتنی .
 
(فرستنده : نفس)
اولین نامه من اولین نامه تو اولین برگ سفرنامه عشق من و توست و دراین پندارم که اگر عشق نیاز از سر آغاز وجود است که هست ، آخرین نامه من آخرین نامه تو آخرین برگ وجود من و توست با تو همه چیز .


اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۴۰

(فرستنده : نفس)
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
، نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ، آرزویم این است نرود اشک در چشم تو مگر از شوق زیاد ، و تورا دوست بدارد به همان اندازه که دلت میخواهد و به لبخند تو از خویش رها میگردد ، عاشق آنکه تورا میخواهد .
 
(فرستنده : مریم از تهران)
عشق رازی است مقدس برای آنان که عاشقند ، عشق برای همیشه بیکلام میماند ، اما برای کسانی که عشق نمی ورزند ، عشق شوخی بی رحمانه ای بیش نیست .

 
(فرستنده : مریم از تهران)
طوطیم اندر قفس اما دلم پیش تو است
، گر قفس را بشکنم پرواز من سوی تو است .
 
(فرستنده : فریبا)
دوست ها تیکه های پازل اند ، اگه یکیش کم بشه هیچی جاشو نمیگیره و اون پازل هیچوقت کامل نمیشه ، تو یکی از همون تیکه هایی که من هیچوقت گمت نمیکنم .

 
(فرستنده : مسعود)
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست
، امتحان ریشه هاست ، ریشه من هرگز اسیر باد نیست ، زندگی چون پیچکیست ، انتهایش میرسد پیش خدا .
 
(فرستنده : مسعود)
برای عزیزترین همپای لحظه هایم در غریبانه ترین لحظه تنهایی خویش چشمهایم را تقدیم میکنم ، تا هیچگاه به پاکی دوستیمان شک نکند .

 
(فرستنده : مریم از تهران) تقدیم به بهترین بهترین ها
.
کسی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمیداند
، نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاهم که دوستش میدارم ، ولی افسوس او هرگز نمیداند ، به روی برگ گل نوشتم دوستش دارم ولی افسوس او گل را به گیسوان کودکی آویخت تا او را بخنداند .
 
(فرستنده : مسعود)
تقدیم به آنکه دارمش دوست ، تقدیم به آنکه قلبم از اوست ، اگر مهتاب از تن برکند پوست ، جدا هرگز نگردد یادم از اوست .

 
(فرستنده : مسعود)
مرده ام در کوچه های بیکسی
، سنگ قبرم را نمیسازد کسی ، سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین یارم مرا از یاد برد .
 
(فرستنده : محمد)
مالکیت آسمان برای کسانی است که از زمین دل کنده اند

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۴۱

(فرستنده : نفس) تقدیم به نفسم ، دوستت دارم .
دست عشق از دامن دل دور باد
، میتوان آیا به دل دستور داد ،میتوان آیا به دریا حکم کرد ، که دلت را یادی از صاحل مباد ، موج را آیا توان فرمود ایست ، باد را فرمود باید ایستاد ، آنکه دستور زبان عشق را ، بی گزاره در نهاد ما نهاد ، خوب میدانست تیغ تیز را ، در کف مستی نمی بایست داد .
 
(فرستنده : الهام از اصفهان)
عشق نگهداری میخواد ، شبها بیداری میخواد ، وقتی تنگه دل یار ، از تو دلداری میخواد .

 
(فرستنده : مریم الاهه ی شرقی از تهران)
وقتی کسی به دلت نشست نشتن مقدسه
، حتی اگر نخواهدت نفس کشیدنش بسه .
 
(فرستنده : نفس)
نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر و میدانی که کویر بدون باران زنده است .

 
(فرستنده : نفس)
اینو بدون که فاصله ها هیچ وقت حریف خاطره ها نیستند
.
 
(فرستنده : الهام ع از اصفهان)
به یاد داشته باش هروقت دفتر محبتت را ورق زدی و هرگاه زیر پایش خش خش برگها را احساس کردی و هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی برای یک بار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب بگو : یادت بخیر خواهرم .

 
(فرستنده : شبنم محمدی از ساری) تقدیم به بهترینم
، اشکان عزیزم .
ای که دور از منو و در یاد منی
، باخبر باش که دنیای منی ، شادی ات شادی من غصه ات غصه من ، قلب تو قبله ی من قلب من خانه ی توست .
 
(فرستنده : شبنم محمدی از ساری)
من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ، من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد .

 
(فرستنده : تینا از خرمشهر)
اس ام اس نداشتم
، چون که دوست میداشتم ، به جاش یه بوس گذاشتم .
 
(فرستنده : تینا از خرمشهر)
عشق کلید شهر قلب است ، به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۴۲

(فرستنده : احسان دریا دل)
دراین دنیا که مردی حرام است
، برو نامرد باش که نامردی مرام است .
 
(فرستنده : مستوره)
امروز را برای بیان احساس به عزیزانت غنیمت شمار ، شاید فردا احساسی باشد اما عزیزی نباشد .

 
(فرستنده : مهدی از تهران)
ببخشید
، از اداره گاز مزاحمتون میشم ، میتونم از لپتون یه گاز بگیرم .
 
(فرستنده : مهدی از تهران)
ببخشید ، از اداره هواشناسی مزاحمتون میشم ، اگه یه نفر دلش هواتونو کرده باشه باید چیکار کنه ؟

 
(فرستنده : مهدی از تهران)
گل اگر خار نداشت
، دل اگر بی غم بود ، اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود ، زندگی عشق اسارت قهر آشتی همه بی معنا بود .
 
(فرستنده : نفس)
گفته بودی که چرا محو تماشای منی ، آنچنان مات که یکدم مژه برهم نزنی ، مژه برهم نزنم تا که زدستم نرود ، ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی .

 
(فرستنده : مجتبی از کاشان) تقدیم به تنها فرد تنهاییم مریم
.
عشق مثل یک ساعت شنی میماند
، از یک طرف هرلحظه قلب را پر تر میکند و از آن طرف مغز را خالی و خالی تر .
 
(فرستنده : نفس)
بین ما فاصله ای نیست بجز فراموشی ، تورا به یاد خواهم آورد ، تورا به یاد خواهم داشت ، تورا هرشب در رویاهایم تکرار خواهم کرد ، و هر روز صبح که برمیخیزیم  گوشه لبم لبخند است ، بین من و تو رازهای نگفته ایست ، که هرگز به کلام نخواهم آلود .

 
(فرستنده : نفس)
تورا به یاد آن روز
، تورا به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده ، تورا به روز اول بار دیدنت ، تورا به اولین نگاه عاشقانه ، تورا به یاد باران روز نیامده ات ، تورا به تنهایی روز رفتنت ، تورا به باران روز برگشتنت ، تنهایم مگذار دیگر .
 
(فرستنده : نفس)
حاشا نکن ، عشق تو از چشم تو پیداست ، چشمان تو لبریز از عشق و تمناست ، این لحظه ها شاید اگر با ما نیاید ، عمر من دیوان تا فردا نباید

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۴۳

(فرستنده : نفس)
آنکه چشمان تورا اینهمه زیبا میکرد
، کاش از روز ازل فکر دل ما میکرد ، یا نمیداد به تو اینهمه زیبایی را ، یا مرا در غم عشق تو شکیبا میکرد .
 
(فرستنده : نفس) تقدیم به یگانه قلبم .
گاه می اندیشم میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری ، دستهای تو توانایی آن را دارد که به من زندگی بخشد ، میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی ، چشم های تو به من میبخشد عشق و شور و مستی ، و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی .

 
(فرستنده : فرزانه)
یه جمله کافیه تا قلبت بشکنه
، یه کلمه تا غم عالم به دلت بشینه ، و یه دوست کافیه تا همه غمهای عالم را از یادت ببره .
 
(فرستنده : ناشناس)
دوست داشتن را باید از برگ درختان یاد گرفت ، چون وقتی زرد میشند ، وقتی میمیرند ، وقتی از درخت جدا میشند ، پای همون درخت می افتند .

 
(فرستنده : فرزانه)
دنیا مثل بازی گل یا پوچه
، باتو گله ، بی تو پوچه .
 
(فرستنده : ناشناس)
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح ، صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح . (حافظ شیرازی)

 
(فرستنده : محمد)
نگاهم یاد باران کرد امشب
، مرا سر در گریبان کرد امشب ، غم و فریاد من از این و آن نیست ، دلم یاد عزیزان کرد امشب .
 
(فرستنده : محمد)
شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست ، این شقایق با نگاهی سرد غمگین میشود .

 
(فرستنده : محمد)
همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
، همیشه قسمتی از غم کسی باشد نه دلیل غم او .
 
(فرستنده : محمد)
در زندگی افرادی هستند که مانند قطار شهر بازی میمانند ، از بودن با آنها لذت میبری ولی با آنها به جایی نمیرسی

اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، بخش ۴۴

(فرستنده : فاطمه از شهرکرد)
قصه دوستی من و تو به قشنگی خیاله
، من و تو ماهی و آبیم که جداییمون محاله .
 
(فرستنده : محبوبه از یزد)
دل من قایق و چشم تو دریاست ، نشستن در کنار هردو زیباست ، دل من قایق گم کرده راهیست ، که در آرامش چشم تو پیداست .

 
(فرستنده : سارا از خرمشهر)
نمیگم دوست دارم
، نمیگم عاشقتم ، میگم دیونتم تا اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیونست .
 
(فرستنده : نفس) به یادم باش عزیزم .
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم ، اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم ، یا چشم بپوش از من از خود برهانم ، یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم .

 
(فرستنده : ناشناس)
دیروز که فریاد میزدی و میگفتی دوست دارم میگفتم چی
؟ بلندتر بگو ، امروز که به آرامی گفتی دوست ندارم گفتم چی ؟ چرا داد میزنی .
 
(فرستنده : مریم خائف)
دوستی خالص ترین عشق است ، دوستی والاترین صورت عشق است ، جایی که چیزی نمیخواهی و شرطی قائل نمیشوی ، جایی که ایثار کردن عین لذت است .

 
(فرستنده : مریم خائف)
زندگی دو چیز به من آموخت : مرگ آرزوها
، آرزوی مرگ .
 
(فرستنده : مریم خائف)
شاید آنروز که سهراب نوشت : (تا شقایق هست زندگی باید کرد) ، خبری از دل پردرد گل یاس نداشت ، باید اینجور می نوشت : هرگلی هم باشد چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست .

 
(فرستنده : مریم خائف)
دیوانه با چوب کبریت میخواست دریا را آتش بزند
، چوب کبریت سوخت ، دریا خندید ، دیوانه رفت ، فردا با لیوانی پر از آب رو به سوی خورشید .
 
(فرستنده : مهران ع ب از اصفهان)
به کجا کشیده کارم که فقط غم تو دارم ، ندهد دگر می آرام که به عشق تو خمارم



دنبال بهانه بودم گریه کنم

دارم از تنهایی می پوسم و میمیرم...

شاید سرنوشت من اینه که همیشه با یه دنیا آه و حسرت در چرخش و نفس کشیدن باشم.

دنبال بهانه بودم گریه کنم...چشمامو سرزنش نکن و سعی نکن جلوشون رو بگیری...بهانه باز هم پیدا شد...اونم خودت هستی...

نمیدونم از خوبی هات بگم یا وقتی شکستیم

اقتدا به تو دارم وقتی اذان عشق سر میدی...نمازم بی قنوت و بی رکوع و تنها سجده بر آغوش تو دارد.

سلامم را بر حریر خوابت بکش...بر اون چشمایی که در اغوشم به انها ذل میزدم.

قلم نوشتم ساکته وقتی که چشمام با اشکاشون تورو برام میکشن و هر لحظه دلخوشیم شده توهم خیالت.

دنبال بهانه بودم گریه کنم


عجب شب دلگیریه

به نام خدا

فکر اینکه تو بیای و من بی تو باشم ،خواب رو از چشمام میگیره...یاده لحظه خندهات میفتم و روز اولت که اومدی تو زندگیم....

عجب شب دلگیریه

اهای با توام ای ستاره پوش شهر دلم....خنده هایم بر لبام تلخ هستن...من حاضرم دارو ندارمو ببخشم تا که برای من باشی...تا پروانه این شمع داغون باشی...من حاضرم بمیرم اما چشمام یکبار روی ماهتو ببینه

تو همون ستاره پوشی که هروزمو با عطر گریه گلگون میکنی...نه گریه غم بلکه گریه برای عشقت...

عجب شب دلگیریه

تو برزخ زمانه گم شدم و دارم میسوزم...ردپاتو از ترانه هام ن

گیر... اسم تو رو شنیدن برام بسه اما ناجی فاصله ها جهان من بی پناه هستش ...گلم جاده خستس

ستاره پوش شبهای من جاده خستس هم از من هم از گریه های من

عجب شب دلگیریه

لحظه نبودن نیستن ها ، اگر منت می نهی بر کلام من ، با حترام سلامت می گویم

و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هدیه می دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.

دیرروز یادگاری هایت همدم من شدند و به حرفهای نگفته من گوش دادند و نمی دانم چرا به تمام حرفهایم سکوت تو غلبه می کند و تو لام تا کام بی حرفی .

و برایم دلسوزی کردند. البته به روش خودشان که همان سکوت تکراری بود و

یادآوری خاطرات با تو بودن.

 باز هم ستاره به ستاره جستجویت کردم.

ولی نیافتمت.

از کهکشان دلسپردگی من خسته شدی که تاب ماندن نیاوردی و بی خبر رفتی ؟

مهتاب کهکشان نیافتنی من ، آنقدر بی تاب دیدنت شده ام که دلتنگی ام را به قاصدک سپردم

و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم.

روزها و شبها به دنبالت آمدند و تو را ندیدند. قاصدک هم برنگشت.

شاید او هم شیفته نگاه مهربانت شد. باشد،

اشکالی ندارد. تو عزیزی ، اگه یه قاصدک هم از من قبول کنی ، خودش دنیایی است.

کاش یاسهایی که برایت پرپر شدند و به سویت آمدند، دوست داشتنم را برایت آواز

کنند.کاش باران بعد از ظهرهایت، تو را به یاد اشکهای من بیندازد.

هر پرنده سفر کرده ای از تو می خواند و هر غنچه ای که می شکفد،

نام تو را بر زبان می آورد. نیم نگاهی به روزهای تنهایی ام کن و

لحظه های زرد و بی صدای مرا تو آبی و ترانه باران کن.

بگذار باز هم قاصدک ترانه های من در هوای دلتنگی تو پرواز کند.

همین حوالی بی قراری ها باز هم گلهای بی تابی شکفته.

امشب ، شام غریبان عاشقانه من و تو است. به

یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود.

تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد.

مهربانی باران ، یادم کن در هر شبی که بی ستاره شد.

نویسنده : ایمان قنبری

1390/5/22


روزگاریست که پروازه کبوترها ممنوع است

روزگاریست که پروازه کبوترها ممنوع است

کجا باید صدا سرداد؟در زیره کدامین آسمان؟روی کدامین کوه؟
کجا باید صدا سرداد تا در ذات هستی ره برد توفان این اندوه ها را؟
من و تو جوانیم اما فضای اطرافمان خاموش است و درگاه قضاوت بر احساساتمان و عقایدمان دور است.
این زمین کر ، آسمان کور است اما چه سود؟هرگز نرفت این همه بیداد با نسیم...
اینک من و تو چنان دوسوگواره پریشانه تیره بخت هستیم

آری تیره بخت،آری...ای کاش دانه میچید کبوتر به سر افشانی بید.....لانه میساخت پرستو به تماشای خورشید...کاش دشت همچون پر پروانه پر ازنقش و نگار میبود....ای کاش همه درخشش خورشید بود و بخشش ماه!!!همه تلالو رنگین کمان بودو ترنم جان
ای کاش همه ترانه و پرواز و مستی و آواز بود،ای کاش همه ستاره بود که از آسمان فرو میریخت و شکوفه بود که از شاخه ها رها میشد...کاش طوری بود که بنفشه از سنگ بیرون میزد...
ای کاش همه این ها برایمان بوداما روزگارمان چیست؟؟؟
تند بادی برخاست ،تکیه گاهم افتاد و برگهایم پژمرد و نوشته هایم رهایم کردنند

زنده باد آن کس که گاهی یادی از ما می کند ،

 از خجالت ما غریبان را غرق دریا می کند ،

حال ما می پرسد و از مهربانی های خود ،

 این دل رنجور ما را عطر گل ها می کند .




شاید نشود به گذشته بازگشت و یک آغاز زیبا ساخت ،

 ولی می شود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت .
 






اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن ،

 اگر خداحافظی در کار است سلام نکن ،

اگر دستی را گرفتی رهایش نکن .
 








آنجا که چشمان مشتاقی برایت اشک می ریزد ،

 زندگی به رنج کشیدنش می ارزد .
 






ز تمام بودنی ها تو فقط از آن من باش ،

که به غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد .
 






در پاسخ نامه ام گل یخ دادی ،

 هر بار مرا وعده ی دوزخ دادی ،

 یک بار برو کلاس خیاطی عشق ،

 شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی .








در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد ،

 در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد ،

آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد ،

 آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد .
 





هر چی عشقه با نگینش ،

 هر چی خوبه بهترینش ،

 آسمونا با زمینش ، تقدیم تو باد بهترینم .



اس ام اس عاشقانه  پیامک عاشقانه 1389
 

من اگر عشق به دادم نرسد می شکنم ،

 زیر این چرخ کبود ، زیر این سلطه ی سنگین سکوت ،

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم .
 






هر دو بالم را شکستی باورم را پس بده ،

مانده خالی خالی هستی ام را پس بده ،

دفتر شهر را پر پر کن اما خوب من ،

اشک های بیت بیت دفترم را پس بده .

 



دو تا گل بگیر دستت ، هر کدومو بگیر تو به دستت ،

 اما من گل وسطی رو دوست دارم .
 






همیشه عاشق کسی باش که تو رو تو ساده ترین لباس

 به همه نشون بده و بگه این دنیای منه .
 






اگر گل بودم تقدیم وجودت میشدم
، اگر تار بودم آهنگ دوست داشتن را مینواختم ،
 اگر باران بودم آنقدر می باریدم تا غمهایت را بشویم ،
دریغا که نه گلم ، نه تارم و نه بارانم ،
 ولی هر چه باشم و هر کجا باشم بیادتم .







به کدامین کتاب مقدس سوگند
 بخورم که از یاد عاشق واقعی ات نخواهی رفت ،
 حتی اگر تو را به آخرین صفحات تاریخ تبعید کرده باشند .




ن

من اگر اشک به دادم نرسد میمیرم ،

زیر این سقف کبود ، زیر این سلطه ی سنگین سکوت ،

 اگر از یاد تو یادی نکنم ، تک و تنها به خدا میمیرم .
 

باز باران بی ترانه گریه های بی بهانه میخورد

 بر سقف قلبم ، باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم .
 
کوچک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم ،

 اکنون که بزرگ شده ایم چه دلتنگیم ،

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش

را از نگاهش می توان خواند ،

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم ،

 سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست !
 

خدایا ، ای مهربانترین مهربانان ، کسی به شوق تو می خواهد پرواز کندتو پر و بالش باش ،

کسی به شوق تو می روید تو آبش باش ، کسی از سوزش دل با تو سخن می گوید تو زبانش

باش ، کسی تو را صدا می کند تو ندایش باش ، کسی تو را عشق می ورزد تو معشوقش باش

تو میگی بدون من دنیا برات زندونه تنگه ، من میگم بگو عزیزم تو دروغاتم قشنگه .

 
ای خدایا از عشق امروزمان چیزی برای فردا بگذار ،

نگاهی ، یادی ، خاطره ای ، برای آن روز که فراموش خواهیم کرد

 که روزی چقدر عاشق بودیم .
 

یاران این زمانه مثل گل انارند ، از دور جلوه دارند اما وفا ندارند . 

حال می خواهم زندگی ام را با رنگ سیاه بنویسم ،

با خط دل بنکارم و با کلام عشق آغاز کنم ،

 که شاید این بار در این جاده ی تاریک سیاه بتوانم تنها با نور عشق زندگی کنم .
 



بی تو در خلوت دل چشم به راهت دارم ،

 چه کنم دست خودم نیست که دوستت دارم .
 

یه گنج یه دوست همیشگی نیست ،

اما یه دوست یه گنج همیشگیست .

امشب ای ناز ، چه دلتنگ نگاهت شده ام

 باز ای مونس جان چشم براهت شده ام

 برق چشمان تو امشب به سکوتم خندید

 چونکه دیوانه ی آن چهره ی ماهت شده ام .
 






دلم باغی پر از ریحان و گل بود

 به روی رود عشقت مثل پل بود

 نگاهم کردی و ویران شد این دل

مگر چشم تو از قوم مغول بود !
 





مرا به دست من بکش ،

بنام من گناه کن اگر من اشتباهتم ،

 همیشه اشتباه کن .




 
توی معبد چشات هرکی در زد باز نکن !

چون اونجا فقط زیارتگاه منه !


 



کاش میشد گل چشمان تو را میچیدم

و نما میدادم به اتاقم که پر از تنهاییست ،

 من به خود میگویم تو که آرامش

احساس غم آلود منی ، پیش من میمانی ؟
گرچه محروم از طواف کعبه ی کوی توام

 هر کجا هستم به جان دل دعا گوی توام .
 





به گمانت نرسد مهر تو در این دل نیست 

چونکه در قلب منی دوری تو مشکل نیست .



 


گاه می توان تمام زندگی را در آغوش گرفت ،

 فقط کافیست تمام زندگیت یک نفر باشد .





بیا ای بهترین درمان قلبم

مداوا کن غم پنهان قلبم

قسم بر خالق دلهای عاشق

تو هستی آخرین سلطان قلبم .






آسمان غریبه بود نگاهم کردی

 برف آمده بود صدایم کردی

 دل آسمان تپید و روشن شد

 عشق آمده بود ، آشنایم کردی .

رازهای عشق

اینم رازهایی در مورد عشق.حتما بخونید و مطمئنم تو زندگی تون به کار میاد

روز اول :

 راز عشق در تواضع است ؛ این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.میان دو نفری که همدیگر را دوست دارند ، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.

 روز دوم:

 راز عشق در احترام متقابل است. احساسات متغیراند ، اما احترام دو طرف ثابت می ماند.

اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است ، با احترام به نظریاتش گوش کن.

احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد.

 روز سوم:

 راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید.

عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است.

 روز چهارم:

 راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات را خوشحال کند ، کاری مثل دادن هدیه کوچک ، تحسین،لبخندی از رو محبت.

نگذار که جویبار محبت از کمی باران بخشکد.

 روز پنجم :

 راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ ، با محبت تزئین کنید.

بذر علاقه ها و عقیده های تازه را بکار که زیبایی بروید،ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد مبادا غنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود.

برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند باید به آن مثل هنر خلاقانه نگاه کرد.

 روز ششم:

 راز عشق در خوش مشربی است.شوخی با دیگران را فراموش نکن در ضمن مراقب شوخی هایت باش.

شوخی ناپسند نکن.شوخی  باید از روز حسن نیت باشد نه نیشدار.

 روز هفتم:

 راز عشق در این است که حقیقت اصلی عشق ،یعنی تفکر را از یاد نبری.آیا یک رابطه  دراز مدت ة مهمتر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست؟

 روز هشتم:

 راز عشق در این است که مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ، و صبر کنی تا خون سردی را دوباره به دست آوری.

با این که احساس جلوه الهام است، اما شخص عصبانی نمی تواند چیزها را با وضوح درک کند.

((قلبت را آرام کن))

تنها به این وسیله است که می توانی چیزها را آنگونه که هستند دریابی.

 روز نهم:

 راز عشق در این است که طرف متقابلت را تحسین کنی.هرگز با فرض این که خودش این چیزها را می داند ، از تحسین غافل نشو.

مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نیت بگویی:دوستت دارم. گر چه احساسات بشری به قدمت نسل بشر است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند.

 روز دهم:

 راز عشق در این است که در سکوت یکدیگر را بگیرید. کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید.

 روز یازدهم:

 راز عشق در این است که به عشق بیشتر از یکدیگر احترام بگذارید ،زیرا عشق هدیه ازلی خداوند است.

 روز دوازدهم:

 راز عشق در توجه کردن به لحن صدا است برای تقویت گیرایی صدا ، باید آنرا از قلب برآورید، سپس رهایش کنید تا بلند بشود و به سمت پیانی برود تارهای صوتی را آرام و رها نگه دار.

اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی، آن صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد.

 روز سیزدهم:

 راز عشق در این است که بیشتر با نگاه حرف بزنی ، زیرا چشم ها پنجره های روح هستند.

اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی، مثل آن است که پنجره ها را با پرده های زیبایی بیارایی و به خانه گرما و جذابیت ببخشی.

 روز چهاردهم:

 راز عشق در این است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید، زیرا نقص همواره جزء لا ینفک انسان است ذهنت را بر ارزشهایی متمرکز کن که شما را ره یکدیگر نزدیک تر می کند نه بر مسائلی که بین شما فاصله می اندازد.

 روز پانزدهم:

 راز عشق در این است که حس تملک را از خود دور کنی.

در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود.

شریک زندگی ات را با طناب نیاز مبند.

گیاه هنگامی رشد می کند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند.

 روز شانزدهم:

 راز عشق در این است که شریک زندگی ات را در چارچوبی که خودت می پسندی حب کنی.

عیب جویی باعث تباهی می شود.

همه چیز را همان طور که هست بپذیر ، تا هر دو شاد باشید.

قانون طلایی این است :

نقاط قوت را تقویت کن، و ضعف ها رو نه تقویت کن نه تقبیح. هرگز سعی نکن با سوزاندن ، جلوی خونریزی زخم را بگیری.

 روز هفدهم:

 راز عشق در این است که هنگام سوء تفاهم، فقط به این فکر نکنی

 که طرف مقابل چگونه ناراحتت کرده است.

در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده از بروز چنین سوء تفاهم هایی جلو گیری کنی.

 روز هجدهم:

 راز عشق در این است که هیچکدام خود را معلم دیگری ندانید.به عبارت دیگر از اینکه می توانید از یکدیگر یاد بگیرید ، سپاسگزار باشید.

 روز نوزدهم:

 راز عشق در این است که وقتی پیشنهادی به ذهنت می رسد به نیاز خودت برای بیان آن فکر نکنی، بلکه به علاقه دیگری به شنیدن آن فکر کنی.

اگر لازم بود،حتی ماه ها صبر کن تا آمادگی شنیدن آنچه را می خواهی بگویی پیدا کنید.

 روز بیستم:

 راز عشق در این است که باورها ،آرمان ها و اهدافتان را با یکدیگر در میان بگذارید.

 روز بیست و یکم:

 راز عشق در آرامش است، زیرا آرامش باعث تکامل عشق می شود. عشق هوای نفس و احساسات شدید نیست.

عشق انسان ها نسبت به یکدیگر بازتابی از عشق ازلی است خداوندگار آرامش کامل است.

  روز بیست و دوم:

 راز عشق در این است که در وجود یکدیگر عاشق خدا باشید،تا همواره علی رغم همه اشتباهات، تشنه رسیدن به کمال باشید، چرا که بشر همواره علی رغم موانع فراوان، سعی می کند به سمت آرمان های جاودانه حرکت کند.

 روز بیست و سوم:

 راز عشق در این است که محبت تان را بسط دهید تا تبدیل به عشق واقعی میان دو انسان شود.سپس آن عشق را که دست پرورده  پرودگار است بسط دهید تا بشریت و کل مخلوقات را در بر گیرد.

 روز بیست و چهارم:

 راز عشق در این است که به دیگری لذت ببخشی ، ولی عشق را برای لذت نخواهی.زیرا عشق حقیقی هوا و هوس نیست.

هرچه نفس قوی تر باشد تقاضق هایش بیشتر میشود و هر چه تقاضا های نفس قوی تر باشد ، خود پرستی را در تو بیشتر و بیشتر تقویت می کند.

عشق چهره واقعی خود را در ملایمت و مهربانی آشکار می کند، نه در لذت جویی.

 روز بیست و پنجم:

 راز عشق در مراعات حال دیگری است .هر قدر که ملاحظه حال دیگران را می کنی ،کسی را که دوست داری بیشتر ملاحه کن.

 روز بیست وششم:

 راز عشق در این است که جاذبه ای خود را با دیگری قسمت کنی.

جاذبه نیرویی لطیف  و نافذ است که از دیگری دریافت می کنی.این نیرو تنها با بخشش رشد می کند.

 روز بیست و هفتم:

 راز عشق در ایجاد تنوع زندگی است .نگذار سیم های کوک نشده ساز، نغمه زندگی عاشقانه تان را به نوایی غم انگیز تبدیل کند.

 روز بیست و هشتم:

 راز عشق در این است که در هر فرصتی در کنار هم آرام بگیرید، با هم تنها باشید، و افکارتان را با یکدیگر در میان بگذارید.

قرار بگذارید که بیشتر با هم تنها باشید تا بتوانید خودتان باشید.

  روز بیست و نهم:

 راز عشق در این است که با زمانه کناربیایید.امیع عشقتان را طوری نگه دارید که به بتوانید گودالهایی را که زندگی پیش پایتان می گذارد ، پر کنی.

 روز سی ام:

 راز عشق در این است که به محبوبتان قدرت و آرامش بدهید و از او قدرت و آرامش دریافت کنید، اما نه با اصرار.

 روز سی و یکم:

 راز عشق در استواری است.در فصول مختلف زندگی، عشقتان را مانند کوه بلندی استوار، مانند خاک حاصلخیزی پر ثمر و مانند آفتاب چنان در مرکزیت نگه دارید، که همه ستارگان گسترده زمان و فضا به دور آن گردش کنند.

 دوستان اگر به مسئله مبهمی برخورد کردید تماس بگیرید با من

با کمک هم حل خواهیم کرد.


توجه توجه

با سلام

به دلیل این که حجم وبلاگ رفته بالا من یک وبلاگ دیگه درست کردم که مطالب قدیمی را در اون ریختم .

برای رفتن به اون وبلاگ رو لینک زیر کلیک کنید.

www.eshghe-latifii.blogfa.com

و لازم به ذکر است که اگر شما هم مطالبی دارید که بتونه در این وبلاگ جا بگیره می تونید به شماره  پایین تماس بگرید و نام خود را بگید و مطالب خود را یا به طریق اس ام اس یا به ای میل من بفرستید.سپس ما نام شما رو به نام نویسندگان این وبلاگ اضافه می کینم البته شما باید همیشه برای ما مطلب بفرستید.

با تشکر مدیر وبلاگ عشق لطیف

پیشنهادهای عاشقانه

- هر وقت که برای همسرتان کارت پستال می فرستید ، روی پاکت آن تمبر عاشقانه ای بزنید
- با ارزش ترین هدیه ممکن را برایش تهیه کنید
- بهترین جمله ای که معشوقتان برایتان نوشته است را قاب کنید و به دیوار اتاقتان بکوبید
- وقتی همسرتان در خانه مشغول خانه تکانی است ، ناهار آنروز را از رستوران تهیه و برایش به منزل ببرید
- در طول سال برای هم نقشه های عاشقانه ای بکشید
- تمام نامه های معشوقتان را با بوسه ، لاک و مهر کنید
- کمد لباسهایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمائید
- ترانه ای که مضمون آن ، معنای نوع ارتباط شما را بیان می کند
- یک عکس نامزدتان را درون کیفتان بگذارید و با غرور آنرا به اقوام و خانواده تان نشان دهید
- درون تقویم همسرتان روز تولد خودتان و تمامی سالگردها را علامت گذاری نمائید
- تمام اوقات فراغت آخر هفته را با هم سر ببرید
- با کمک هم از فرزندتان عکس بگیرید
- برای برخورداری از زندگی عاشقانه فیلمهای بسیار عاشقانه نگاه کنید
- به هنگام صرف صبحانه بجای اینکه ساکت باشید یا روزنامه بخوانید ، با هم گپ بزنید
- دفترچه ای برای نوشتن خاطرات ملاقاتهایتان درست کنید و پس از پایان هر ملاقات علاوه بر خاطرات آن روز ، اندکی در
- مورد وقایع و احساسات خود درباره نامزدتان در آن صفحه بنویسید
- در مسیر های مشخص با هم پیاده روی های طولانی بروید
- در کنا ر هم نوشیدنی میل کنید
- یک شعر عاشقانه کوتاه بر روی کیک تولدش بنویسید
- برای احساسی تر کردن محیط زندگی ، اتاق خوابتان را با رنگ صورتی یا قرمز تیره رنگ آمیزی نمائید
- این را به خاطر بسپارید که باید خانواده و دوستان همسرتان را دوست داشته باشید یا لااقل آنها را تحمل کنید
- صبحها با یک بوسه به همسرتان صبح بخیر بگوئید
- از باغهای گل برای عشقتان دسته های گل بچینید
- از دوستانتان درباره روشها و روابط عاشقانه شان سؤالاتی بپرسید
- همین امشب شامش را قاشق ، قاشق در دهانش بگذارید
- پس از ازدواج نام شاعرانه ای برایش انتخاب کنید
- هر وقت همسرتان به شما هدیه می دهد ، بلافاصله از آن استفاده کنید و همیشه هم آنرا به کار گیرید
- برای عشقتان حساب بانکی خوبی باز کنید
- تکیه کلام مشترکی با هم داشته باشید
- وقتی به او کیف هدیه می دهید ، درون آنرا از اسکناس نو پُر کنید
- وقتی با نامزدتان تماس تلفنی می گیرید ، بعنوان زمینه سخنتان ترانه مورد علاقه اش را پخش کنید
- همیشه عکسش را همراه داشته باشید
- با اتفاق هم ورزش کنید
- در کنار هم با دیدن منظره سقوط یک شهاب سنگی آرزو کنید ... !
- دوران کودکی همدیگر را بازسازی نمائید و این نکته را باور کنید که از همان دوران کودکی بطور ناخودآگاه به یکدیگر عشق می ورزیدید و باز هم عشق را به هم عرضه دارید
- روی آئینه میز توالت پیام عاشقانه کوتاهی بوسیله رژ لب برایش بنویسید . هدایای مورد علاقه هم را به یکدیگر هدیه بدهید و در طول روز تمام احساسات عاشقانه تان را برایش ابراز دارید
- پنج جمله ای که می توانید همیشه به عشقتان بگوئید عبارتند از : تو بهترین هستی ، همیشه دوستت خواهم داشت ، عالی ترین همسر دنیایی ، خیره کننده و جذابی هستی ، تو تنها عشق حقیقی من هستی نیمه شبها را برای قدم زدن انتخاب کنید
- نقاشی کوچکی که در آن احساساتتان را به تصویر کشیده اید ، برایش بکشید
- به هنگام خواب موهابش را نوازش کنید
- و قتی بیمار است ، هر چند سرما خوردگی ساده ای باشد ، حسابی از او پرستاری کنید
- در یک غروب سرد ، ژاکتتان را روی شانه هایش بیاندازید
- در یکی از شبهای گرم تابستان با همدیگر در ایوان منزلتان بخوابید
-تنها از هم صحبتی با نامزدتان لذت ببرید. این موضوع قاعده ای اساسی در روابط عاشقانه است
همیشه عاشق و معشوق هم باشید
-در عوض اینکه تصور کنید هر آنچه شما فکر می کنید عاشقانه است بیاموزید که تصور کنید آنچه همسرتان در ذهن می پروراند عقاید عاشقانه هستند
-صبح زود از خواب برخیزید و در کنار هم نظاره گر طلوع خورشید باشید
-تمای یادگاری های عشق قدیمی تان را از بین ببرید و از این مهمتر این که همه عشقهای گذشته تان را بدست فراموشی بسپارید
-بهترین لباسهایتان را در منزل و برای همسرتان بپوشید
-در مقابل مادر, خواهر و دوستان و همکاران همسرتان از او تعریف کنید چون او بخاطر اینکه شما را بیشتر دوست خواهد داشت
-شبها در گوش همسرتان آوای عشق را نجوا کنید
-در کتابخانه بدنبال کتابها و مجلاتی که در مورد راههای بهبود روابط عاشقانه نوشته شده است بگردید
-هنر خوب صحبت کردن را فرا بگیرید
-درباره زندگی عاشقانه تان از هیچ تلاشی دریغ نورزید
-برای اینکه در روابط عاشقانه خالقانه عمل کنید, روی توسعه دادن نیم کره راست مغزتان کار کنید
-نظریه احمقانه (( زن سالاری)) یا ((مرد سالاری)) را دور بیاندازید چون این نظریه رابطه شما را تحت تاثیر فشار زیادی قرار می دهد
-فقط باید در نظر داشته باشدی که همه ما انسان هستیم
-صبح را با یکدیگر آغاز کنید و در ابتدای روز به روی یکدیگر لبخند بزنید. این روش بسیار خوبی برای اغاز روز است
-عشق واقعی در چیزهای کوچک نهفته است..پس چرا چیزهایی که خاطرات خوش کودکی را بیاد همسرتان می آورند را به او هدیه نمی دهید؟
-وقتی با هم به گردش می روید بذله گو و بشاش باشید
-همین حالا هر چه دستتان است زمین بگذارید نزد همسرتان بروید و به او بگوئید دوستت دارم
-با چهره ای خندان و شاداب بهمراه هدیه کوچک به محل کار نامزدتان بروید
-عاشق پیشه بودن را به روزهای آخر هفته موکول نکنید بلکه بکوشید در تمام طول هفته عاشقانه برخورد کنید
-به خودتان این جرات را بدهید که متفاوت از عشاق دیگر باشید و رفتارتان منحصر بفرد باشد
-به او تعهد بدهید که برای همیشه با او و در کنارش خواهید بود و عاشقانه دوستش خواهید داشت
-کسی که عاشق می شود باید برای تحمل و چشم پوشی از خطاهایی که می بیند اما نمی تواند در مقابل آنها کاری بکند صبور و آرام باشد
-عاشقی باشید که طبق سنن قدیمی و کهن جانش را فدای معشوق می کند
-باهمدیگر و برای همدیگر دعا کنید
-پس از مدتی که از ازدواجتان می گذرد به هتل ماه عسلتان بازگردید و در همان اتاقی که ساکن بودید اقامت کنید
-وقتی همسرتان در بیمارستان بستری است هر روز برایش گل ببرید
-در زمانهای زیر به سراغ همسرتان بروید:
خوشی............عشق.............ناخوشی
-از خودتان شخصیت بزرگی به او نشان بدهید
-به هنگام تماشای تلویزیون همسرتان را در آغوش بگیرید
-از عشقتان دفاع کنید
-هیچ وقت از یک هدیه بعنوان رشوه استفاده نکنید
-بهترین راه حل برای برخورداری از یک زندگی راحت و ایده ال این است که ازدواج کنید
-توسط یک بالن پیام عاشقانه برایش بفرستید
-وقتی نامزدتان را ملاقات می کنید در طول دیدارتان شادابی خود را حفظ کنید
-این موضوع را بخاطر بسپارید که اول باید خودتان را دوست بدارید تا بتوانید براستی همسرتان را دوست داشته باشید
-برای بقیه عمر دادگاه و محکمه یکدیگر باشید
-سبد گل گرانقیمتی از گلهای مورد علاقه اش برایش سفارش بدهید
-هرگاه همسرتان چندان عاشق پیشه نیست مستقیما این مطلب را به او گوشزد نکنید. به او بگوئید که از نظر احساسی تغییر کرده است
-عشق انبوهی از بزرگ نمایی ها و تفاوتهای بین یک شخص و دیگران است
-اجازه ندهید روزهای بارانی مانع از بیان احساسات شما باشند.بلکه در زیر باران در کنار هم قدم بزنید, آواز بخوانید و برقصید
-یکبار دیگر به ماه عسل بروید و اغلب این کار را تکرار کنید
-به همسرتان کتابهایی که دوست دارید هدیه کنید تا متوجه بشود که شما از علائق دیگر او نیز خبر دارید
-با بوسه صبحگاهی همسرتان را از خواب بیدار کنید
-درباره چیزهایی که در زندگی برایتان اهمیت دارد برایش صحبت کنید
-همیشه در همه چیز پیش قدم باشید
-پس از هر جر و بحث و دعوا غرورتان را کنار بگذارید و از همسرتان معذرت خواهی کنید
-سعی کنید احساساتش را متحول بسازید باید همچون محرکی برای قلبش باشید نه مانند یک نوشیدنی آرام بخش
-سنگ صبور و محرم راز یکدیگر باشید
-در مواقع لزوم قوانین روزمره و عرفهای اجتماعی را زیر پا بگذارید
-تا پایان عمر همچون زوجهای جوان بیاندیشید
-در آغاز هر فصل یک سرویس جواهر به او بدهید
-با همسرتان طوری رفتار کنید که در چشم او جذابتر شادتر و دلنشین تر بنظر برسید
-کلمات غیر رمانتیکی که باید حتما از آنها بپرهیز شود را بکار نبرید و همواره از جملات احساسی بهره بگیرید
-فقط برای بانوان : هرگز همسرتان را مسخره نکنید
-همواره بکوشید همسرتان را جذب دلبریها و محبتهای خودتان بکنید
-از اطمینان و اعتماد در قلب همسرتان سرمایه ای جاودانه جمع کنید
-با هم درباره نظریه تان در مورد عشق به بحث بنشینید
-فقط برای آقایان: عشق بازی کنید, جنگ نکنید
-هنر مذاکره کردن را یاد بگیرید چون اینکار کلیدی برای بازکردن درهای عشقی دیرپاست
-در ذهنتان افکار عاشقانه بپرورانید.هر چه بیشتر این کار را انجام دهید احساسات رمانتیک شما بیشتر رشد خواهد کرد و به بار می نشینند
-لباسهایتان را به او قرض بدهید
-بگذارید زمان بگذرد صمیمیت با گذشت زمان زیادتر می شود
-به معجزات بخصوص نوع عاشقانه ان معتقد باشید
-هر شخص بر اساس آنچه اهدا می کند ثروتمند شناخته می شود نه آنچه که دارد
-به همسرتان بگوئید که جذابترین شخص برای شماست
-به خودتان نیز یادآوری کنید که جذابترین شخص برای او هستید
-ازدواج کنید..! ما این کار را کردیم و دیدیم که ارزشش را داشت و موجب پیشرفت روابط عاشقانه شد
-همواره عاشق همسرتان بشید
-اتاق خوابتان را به بهترین و جذابترین وجه بیارائید
-روزهای سخت زندگی را هم در کنار همدیگر آسان کنید
-همیشه به همسرتان بگویید که چقدر دوستش دارید
-روزی را به قدردانی از همسرتان اختصاص دهید
-قلبتان را طوری بسازید که درون آن بین شما و عشقتان نوعی توازن ایده آل وجود بیاورید
-همسرتان را به آرامی و با اشتیاق ببوسید شاید این هنری باشد که برای انجام آن به تمرین نیامند باشید
-در گوش او نجوا کنید

دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس،

دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه


گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که... من شیدای تو وعاشقانه دوستت دارم

=======================

برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد . (پائولو کوئلیو

=======================

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

=======================

به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی

=======================

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن

=======================

روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم

=======================

آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست.

=======================
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

=====================

خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند

======================

هزار دستگاه ریو، صد دستگاه آپارتمان، هزار سکه طلا و میلیاردها ریال اسکناس دو هزارتومانی فدای یه تار موی گلی مثل تو

======================

هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند


بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم

=======================

خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش می‌دوی پرواز می‌کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه

=======================

من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست

=======================

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا

=======================

تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم

=======================

طبق قانون بقای شادی هیچ شادی از بین نمیره؛ بلکه فقط از دلی به دلی دیگه جابه جا می‌شه

=======================

اگرکسی واقعا کسی رو دوست داشته باشد بیشتر از اینکه بهت بگه دوست دارم میگه مواظب خودت باش...پس مواظب خودت باش

=======================

وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن

=======================

عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد

=======================

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی

======================

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

======================

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

======================

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

======================
می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی

=====================

غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر

=====================

زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!!

=====================

گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو

=====================

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند

=====================

تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه شکن فراوان است

=====================

هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را
 
............................................................................................................................
 
عشق را دوسیت دارم
اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمیدم که می خندومت ولی می تونم باهات گریه کنم اگه یه روز نخواستی به حرفهام گوش بدی خبرم کن........قول می دم که خیلی ساکت باشم اگه یه روز خواستی در بری بازم خبرم کن......قول نمی دم که ازت بخوام وایسی اما میتونم باهات بدوم اما.....................اگه یه روز سراغم رو گرفتیو خبری نشد..........سریع به دیدنم بیا حتمآ بهت احتیاج دارم
-----------------------------------------------
وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره. .وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه. وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد. وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریش اونها رو می لرزوند
-------------------------------------------
خیلی سخت است وقتی همه کنارت باشند و باز احساس تنهایی کنی. وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت باخبر نباشد . وقتی لبخند می زنی و توی دل گریانی . وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی داند . وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمد . وقتی فریاد می زنی و کسی صدایت را نمی شنود . وقتی تمام درها به رویت بسته است... آن گاه دستهایت را به سوی آسمان بلند می کنی و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ برمی آوری که: « ای خدای بزرگ دوستت دارم!» و حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند.
----------------------------------------------
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست؟ استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: چه آوردی؟ و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم . استاد گفت: عشق یعنی همین! شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟ استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم. همین!!
tempfa.com نوشته شده در سه شنبه سیزدهم شهریور 1386ساعت 13:46 توسط

نامه ی یک مرد برای همسرش :

     نامه ی یک مرد برای همسرش :
برای همه لحظات جادویی متشکرم !



متشکرم

برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.

برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.

برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی.

برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.

برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.

برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی.

برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی.

برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.

برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.

برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی.

برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم"

برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.

برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.

برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.

برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.

برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.

برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی.



به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که :

لبخند من به تو یعنی " عاشقانه دوستت می دارم "

آغوش من همیشه برای تو باز است.

همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم.

همیشه پشتیبانت هستم.

من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.

فقط کافی است چیزی از من بخواهی ,
بلافاصله از آن تو خواهد شد.

می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.

من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.

در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی.

همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم.

همین الان در فکر تو هستم.

تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری.

من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است.

هر وقت که احتیاج به درد دل داشتی روی من حساب کن.

من هنوز در چشمانت گم شده هستم.

تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری.

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید ...

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید  ...

                                             قفسم برده به باغی و دلم شاد کند ... 

چه مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه سکوت کردیم چه مغرورانه التماس کردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم هدیه خداوند را از هم پنهان کردیم...

 در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تورا می بافند (مردمی که صادقانه دروغ میگویند)

برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی ست. لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی
یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را بزن... خاطره پریدن با او کاری می کند که
خودش را به اعماق دره ها پرت کند ...

ای مسافر

ای مسافر !  ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ... و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید ...
بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش . با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمی تابم ...
جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز...    آرام تر بگذر ...
وداع طوفان می آفریند... اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی ؟! باران هنگام طوفان را که می بینی !  آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری ...
من چه کنم ؟ تو پرواز می کنی و من پایم به زمین بسته است ...
ای پرنده ! دست خدا به همراهت ...
اما نمی دانی ... نمی دانی که بی تو به جای خون اشک در رگهایم جاریست ...
از خود تهی شده ام ... نمی دانم تا باز گردی مرا خواهی دید ؟؟؟

جملات کوتاه و عاشقانه   :.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

عشق ور زیدن ضمانت تنها نشدن نیست

 من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم، نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم!

قدر دست هایم را بیشتر دانستم و قدر چشم هایم را و تازه فهمیدم چه شکوهی دارد... ایستادن بر روی دو پا آن لحظه که...به زمین خوردم!!!

به او بگویید دوستش دارم، به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من درآن غرق شده، به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد، و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد

کسی هست درین شهر هواخواه نگاهت نشسته است نگاهی غریبانه به راهت مبادا که نیایی...

آنقدر رفته ای که تمام درهای باز مانده به یاد تو روی پاشنه های انتظار پوسیده اند...

خندیدم ، خندید ... اشکهام را افتاد ، اونم شرشر گریه کرد !! دلم براش سوخت نازش کردم اما دستم سوخت !؟ آخه دلش گــر گرفته بود

 به او بگویید دوستش دارم، به او که صدای پایش را میشنوم، به او که لحن کلامش را میشناسم ، به او که عمق نگاهش را میفهمم، به او که .....

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

 معبودم سکوتم را از صدای تنهاییم بدان .. نمیخوانم و نمیگویم چون درونم هیچ بوده و تو آمدی برایم قصه هایی از عشق سراییدی و به من قصه باران آموختی میدانی قصه باران قصه شستن غمهاست و درون انسانها پر از غم و تنهایی است ونگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاییم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو میبالم تنهاتر از یک برگ با باد شادیها محجورم درآبهای سرور آور تابستان آرام میرانم

به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است

کاش زندگی شعر بود تا برایش یک دنیا شعر می سرودم تا با آهنگش در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را پیدا کند

یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!

برای دیدن من دلت را دیده کن دیدی که تنهایم؟!

از عشق پرسیدم نام دیگر تو چیست؟ زبان سرخش را در آورد و گفت: "سر سبزی که بر باد می رود"!!!

دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام....

محبت ره به دل دادن صفای سینه میخواهد به یاد یکدگر بودن دلی بی کینه میخواهد اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا ان است که نامت را همیشه بر زبان دارم

وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی



دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

 سر گشته ام از این همه راهی که ندارم گاهی که تو را دارم و گاهی که ندارم من مانده ام و لایق تیغی که نبودم من مانده ام و فرصت آهی که ندارم

کنار آشیان تو آشیانه می کنم فضایه آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم

ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...


نمی نویسم ..... چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی! حرف نمی زنم .... چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی! نگاهت نمی کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی! صدایت نمی زنم ..... زیرا اشک های من برای تو بی فایده است! فقط می خندم ...... چون تو در ر صورت می گویی من دیوانه ام

من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی بر خوردهای سرد را...

اگه از بوی گلی خوشت نیومد تو رو خدا شاخه هاشو نشکون....

میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو، یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو، همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم ...

این عشقی که به من بخشیدی برای همیشه زنده خواهد ماند تو همیشه آنجا هستی ،هنگامیکه فرو افتم ضعف مرا می ستانی و به من نیرو وقدرت می بخشی و برای همیشه دوستت خواهم داشت و در کنارت می مانم همچو فانوسی در تاریکترین شبها بالهایی خواهم بود، که در طول پرواز یاری ات خواهم کرد و در طوفان سر کش ،سر پناهی برای تو خواهم بود ...

آسمون منو تو یه مدته سیاه شده

آسمون منو تو یه مدته سیاه شده گفتن دوست دارم کم شده کیمیا شده اون غروری که گذاشته بودیمش یه جای دنج اومده باز توی قلب من وتو خدا شده اون حسادت هایی که اول طعم عاشقی رو داشت حالا انگار ارزشش قد یه ادعا شده اون دسا که داده بودیم توی رویامون به هم تقصیر کیه نمی دونم ولی رها شده ما قرار نبود مثل بقیه زندگی کنیم چرا حرف هامون مث تموم آدما شده گنبد عشق منو تو ضریحاش طلایی بود طلا ها ریخته و جنس گنبدا بلا شده ما رو چشمون زدن ما که با هم بد نبودیم ما چه تقصیری داری

بیا با من دلم تنها ترین است/ نگاهت در دلم شور آفرین است/ مرا مستی دهد جام لبانت/ شراب بوسه ات گیرا ترین است/ ز یک دیدار پی بردی به حالم/ عجب درمن نگاهت نکته بین است/ سخن از عشق ومستی گوی با من/ سخن هایت برایم دلنشین است/ مرا در شعله ی عشقت بسوزان/ که رسم دوستداریها همین است/ نشان عشق را در چشم تو خواندم/ دلم چون کویی آیینه بین است/ به من لطف گل مهتاب دادی/ تنت با عطر گلها همنشین است/ دوست را هم تو باش آغاز وپایان/ که عشق اولی وآخرینست

 ای کاش کودک بودم ،تا بزرگ ترین شیطنت زندگیم نقاشی روی دیوار بود. ای کاش کودک بودم ، تا از ته دل می خندیدم، نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم. ای کاش کودک بودم ، تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه تو، همه چیز را فراموش می کردم

 عشق افسانه نیست آنکه عشق آفرید دیوانه نیست عشق آن نیست که در کنارش باشی عشق آن است که به یادش باشی

با سیم ناز مژهات یه عمر گیتار میزنم/نگاهتو کوک نکنی من خودمو دار میزنم/چشات اگه رو پنجره طرح ستاره نزنن/دست خودم نیست دلمو به درو دیوار میزنم

 آغوش پارکینگی است که جریمه ندارد . . . . بوسه تصادفی است که خسارت ندارد . . . . . . . . چیه دنبالم راه افتادی؟

 کاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت

 زندگی مثل یه دیکته اس هی می نویسیم، هی غلط می نویسیم، هی پاک می کنیم دوباره هی می نویسیم، هی پاک می کنیم غافل از اینکه عزرائیل داد میزنه: برگه ها بالا

می گویند ؛ چون بگذشت روزی بگذرد هرچیز با آن روز باز می گویند ؛ خوابی هست کار زندگانی زان نباید یاد کردن.... خاطر خود را بی سبب ناشاد کردن!

 فراموش کن آنچه را که نمی توانی به دست بیاوری و بدست آور آنچه را که نمیتوانی فراموش کنی

 آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس می کنی، به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است

سکوتم را به باران هدیه کردم/ تمام زندگی را گریه کردم/ نبودی در فراق شانه‌هایت / به هر خاکی رسیدم تکیه کردم.

 بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم/همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم/شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم/شدم آن عاشق دیوانه که بودم

فرقی نمی‌کند گودال آبی کوچک باشی یا دریای بیکران ، زلال که باشی آسمان در توست

اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد ؛ ...خبرم کن ... بهت قول نمیدم که میخندونمت .ولی می تونم باهات گریه کنم ...اگه یه روز خواستی در بری ...حتماً خبرم کن ،قول نمیدم که ازت بخوام وایسی .اما می تونم باهات بیام ...اما اگه یه روز سراغم رو گرفتی ...و خبری نشد ...سریع به دیدنم بیا ...احتمالاً بهت احتیاج دارم

شب را دوست دارم! چون دیگر رهگذری از کوچه پس کو چه های شهرم نمی گذرد تا سر گردانی مرا ببیند . چون انتها را نمی بینم .تا برای رسیدن به آن اشتیاقی نداشته باشم شب را دوست دارم چون دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده ام را در گوشه ی چشمان بی فروغم نمی بیند شب را دوست دارم : چرا که اولین بار تو را در شب یافتم از شب می ترسم : تو را در شب از دست دادم. از شب متنفرم ، به اندازه ی تمام عشق های دروغین با آفتاب قهرم چرا شبها به دیدارم نمی آید؟

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم/ از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم/ تقصیر کسی نیست که این گونه غریبیم/ شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم

انسان با سه بوسه تکمیل می شود 1-بوسه مادر که با آن با یه عرصه خاکی می گذاری 2- بوسه عشق که یک عمر با آن زندگی می کنی 3- بوسه خاک که با آن با به عرصه ابدیت می گذاری

همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط کسی ساخته می شود که شیرین ترین و شاد ترین لحظات را برای او ساخته است

 هیچوقت کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست نده همیشه سعی کن غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی

باز باران بی ترانه***گریه هایم عاشقانه***می خورد بر سقف قلبم***یاد ایام تو داشتن***می زند سیلی به صورت***باورت شاید نباشد***مرده است قلبم ز دستت***فکر آنکه با تو بودم***با تو بودم شاد بودم***توی دشت آن نگاهت***گم شدن در خاطراتت

 اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید

 دوستی شوخی سرد آدمهاست بازی شیرین گرگم به هواست واسه کشتن غرور من و تو دوستی توطئه ثانیه هاست

زندگی قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه برای تو باشه... دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور که باشی قشنگی

 دنیا 3تا دوست دارم... خورشید، ماه و تو. اولی رو برای روزم میخوام /دومی رو واسه‌ی شبم میخوام / ولی تو رو برای تک تک لحظه‌های زندگیم میخوام تنهای تنه

دیگه یار نمی خوام وقتیکه می بینی عشق دوروغه چراغش بی فروغه آخه وقتی که وفا نیست عشقو عاشقی چیست؟؟؟

مهربانی را در نگاه منتظر کودکی دیدم که آبنباتش را به دریا انداخت تا آب شیرین شود

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی... سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

نجوم نخوندم, ولی می دونم تو هفت آسمون یه ستاره ندارم... ***** فیزیک نخوندم, ولی می دونم « هر عملی را عکس العملی است...» غیر از عشق من به تو و می دونم که واحد اندازه گیری عشق, ژول و کالری و وات و... نیست ***** زیست شناسی نخوندم, ولی می دونم قلب همون دله که می تونه برای یه نفر تنگ بشه یا تندتر بزنه

 می دونی طاقت جداییو ندارم با تو من مثل صد تا بهارم می خوام که نری تو از کنارم ازت زیاد خاطره دارم می خوام اسمتو من نفس بذارم از تو بگم در سایه سارم هر جا بری من دوسِت می دارم از عاشقای این دیارم به یاد شبای زیر بارون که خیس میشد تموم سر و پاهامون شبا همش من خواب تو رو می بینم بین هفت تا آسمون رو زمینم

 بنام خدای عاشقان: کاش می شد عشق را تفسیر کرد/ کاش می شد عمر را تکثیر کرد/ روی این گردونه نا مهربان/ گرمی مهر تو را تصویر کرد

 فقط موجهای دریا هستند که عاشقن آره فقط اونا هستن با اینکه میدونن اگر برسن به ساحل میمیرن بازم بیقرار رسیدن

خوشبخت ترین پسر کسیست که اولین عشق یه دختر باشد و خوش بخت ترین دختر کسیست که آخرین عشق یک پسر باشد

 وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه وقتی دلت خواست ازغصّه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته

عشق مثل یک ساعت شنی می ماند همزمان که قلب را پر می کند مغز را خالی می کند!!

زیباترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد، باوفاترین دوست به مرور زمان بی‌وفا شد، این پرپر شدن از گل نیست و این بی وفایی از دوست نیست، از روزگار است...

همیشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر آنقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره جلوی همه گریه کنه

دلی گفت: که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه بگوید این دل من! عقل نالید: کجا حل شود این مشکل من؟ مرگ خندید: در این خانه‌ی ویرانه‌ی من!

نمی‌نویسم، چون می‌دانم هیچ گاه نوشته‌هایم را نمی‌خوانی، حرف نمی‌زنم، چون می‌دانم هیچ گاه حرف‌هایم را نمی‌فهمی، نگاهت نمی‌کنم، چون تو اصلا نگاهم را نمی‌بینی، صدایت نمی‌زنم، زیرا اشک‌های من برای تو بی‌فایده است، فقط می‌خندم، چون تو در هر صورت می‌گویی من دیوانه‌ام

رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند

خدایا: من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری! پس ای خدا! هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجّه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام ... محتاج توام !

دیشب ندیدی که چه محشر کردم/ با اشک تمام کوچه را تر کردم/ دیشب که سکوت دق مرگم می کرد/ وابستگی ام را به تو عادت کردم

عشق یعنی خاطرات بی غبار/ دفتری از شعر و از عطر بهار/ عشق یعنی یک تمنا یک نیا/ز زمزمه از عاشقی با سوز و ساز/ عشق یعنی چشم خیس مست او/ زیر باران دست تو در دست او

 اجازه هست خیال کنم تاآخرش مال منی؟ خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی اجازه هست خیال کنم بازم میای می بینمت بااون چشمای مهربون دوباره چشمک میزنی طپش طپش باچشمکت غزل بگم برای تو بااتکا به عشق تو تو زندگی برم جلو

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست.... تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

عشق رازی است مقدس. برای کسانی که عاشقند،عشق برای همیشه بی کلام می ماند؛اما برای کسانی که عشق نمی ورزند،عشق شوخیِ بی رحمانه ای بیش نیست

چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را نیز برای پرستش

باد که میاد آروم آروم قاصدک هارو میاره/ دلم میگه خدا کنه باز خبر از تو بیاره/ چشام همش تا به سحر به یاد تو خواب نداره/ خاطره ها جون می گیره باز تو رو یادم بیاره

فریاد من سکوت کردن است...ابراز عشق من قهر کردن است...شادی من گریه کردن است...امّا وقتی تو را میبینم از شادی عشق مو با فریاد ابراز می کنم

دوست داری بگم میخواهم هر روز صبح با صدات بیدار شم بعد بگم با ساعتم بودم ؟ دوست داری بگم چرا رفتی بعد بفهمی با برق بودم ؟ دوست داری بگم هر جا باشی پیدات میکنم بعد بفهمی با دسته کلیدم بودم ؟ دوست داری بگم دوست دارم بعد فکر کنی ... نه دیگه – این دفعه با خودت بودم

یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

 برف از آسمون خسته می شه, زمستون بهونست برگ از درخت خسته میشه, پاییز بهونست, دلم برات تنگ می شه آف بهونست

 می دونی طاقت جداییو ندارم با تو من مثل صد تا بهارم می خوام که نری تو از کنارم ازت زیاد خاطره دارم می خوام اسمتو من نفس بذارم از تو بگم در سایه سارم هر جا بری من دوسِت می دارم از عاشقای این دیارم به یاد شبای زیر بارون که خیس میشد تموم سر و پاهامون شبا همش من خواب تو رو می بینم بین هفت تا آسمون رو زمینم

 گفتمش: دل می‏خری؟! پرسید چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود

 اگر قرار بود تو دنیا جای چیزی باشم،،، دوست داشتم جای اشک رو گونه هات باشم،،، تو چشات متولد بشم ،،، رو پلکات جون بگیرم،،، رو گونه هات جاری شم،،، رو لبات بمیرم..... تا بدونی چقدر دوست دارم

 عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست، بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از اون رسم محبت بیاموزی

 دیروز در دادگاه دلم/ مغز من قاضی بود/ متهم قلبم بود/ جرم من عشقم بود/ عشق من یاد تو بود/ حق من اعدام بود

 بوسه تنها تصادفی است که پلیس راه ندارد. دریای غم تنها دریایی است که ساحل ندارد. قلب تنها چیزی است که شکستنش صدا ندارد. عاشقی تنها دردی است که درمان ندارد

 در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود وکیلم دلم و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان. قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد و پس محکوم شدم به تنهایی و مرگ . کنار چوبه ی دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم و ومن گفتم به تو بگویند ... دوستت دارم

 کاش می شد عشق را ابراز کرد/ یا که عشق را با سحر آغاز کرد/ لحظه به لحظه دم به دم ساعت به ساعت خواهمت/ گر خوشم یا نا خوشم در هر دو حالت خواهمت

من می خوام کبوتر دل تو رو اسیر کنم/ این دل تشنه رو از چشمه عشقت سیر کنم/ بزنم به موج دریای خیال عشق تو/ باقی عمرم و عاشقونه با تو پیرکنم!

 می‌گویند سه چیز زاده عشق نیست: جدایی، سفر، فراموشی، ولی آن زمان که تو مرا تنها گذاشتی و فراموشم کردی من لحظه لحظه عاشقت شدم

 دوست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد، دوست آن است که هر لحظه به یادت باشد.

عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر یا بزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا!

 عشق یعنی دستهایم ماله توست/ چشمهای خسته ام دنبال توست/ عشق یعنی ما گرفتار همیم / دوستدار هم طرفدار همیم/ هرچه میخواهد دلش آن می کند میکشد مارا و کتمان میکند/ عشق غیر از تاولی پر درد نیست/ هرکس این تاول ندارد مرد نیست/ آمدم تا عشق را معنا کنم/ بلکه جای خویش را پیدا کنم/ آمدم دیدم که جای لاف نیست/ عشق غیر از عین و شین و قاف نیست/

 شیشه ای می شکند... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید...شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا

 زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست کسی که تو دنیا را جز با او وجز برای او نمی خواهی

 تو که بالا بلند و نازنینی/ تو که شیرین لب و عشق آفرینی/ کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

 زندگی سه چیز است: اشکی که خشک میشود! لبخندی که محو میشود!یادی که میماند و فراموش نمیشود

 دوستی با هر که کردم خشم مادر زاد شد،آشیان هر جا گزیدم خانه ی صیاد شد ، دوستی با هر که کردم مظهر نیرنگ شد ،ظاهرش زیبا ولی در باطنش صد رنگ شد

 عاشقت خواهم ماند..............بی آنکه بدانی. دوستت خواهم داشت ................بی آنکه بگویم . درد دل خواهم گفت............بی هیچ کلامی . گوش خواهم داد ....................بی هیچ سخنی . در آغوشت خواهم گریست.......بی آنکه حس کنی . در تو ذوب خواهم شد ...........بی هیچ حرارتی . این گونه شاید احساسم نمیرد

 آسمان را بنگر و به سکوت پر رمز و رازش بیاندیش ستاره ی خود را در آسمان زندگیت پیدا کن و به سمت آن ستاره حرکت کن. نگران راه مباش، آنکه ستاره را برای تو آفرید راه رسیدن به آن را نیز نشانت خواهد داد.

 اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بند های من و توست ، اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست ، اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست ، اگر کلمه دوستت دارم پایان دهنده جدایی هاست ، اگر کلمه دوستت دارم نشانگر اشتیاق راستین من نسبت به توست ، اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست ، پس با تمام وجود فریاد می زنم دوستت دارم.

 سلام عزیز مهربون اجازه هست بشم فدات...؟ اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خندهات...؟ شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش اجازه هست از آسمون ستاره کش برم برات..؟ اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟ تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم اجازه هست خیال کنم تا آخرش مال منی..؟ خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی

 دلخسته از امروز و فردای بهارم چیزی شبیه باد و باران کوله بارم باران نمی بارد ولی امشب به جای یک آسمان بی تو نشستن گریه دارم در دفتر بی سرنوشتیهای دنیا من چکنویس برگهای روزگارم شیرین تویی. فرهاد باشم یا نباشم یک بیستون سرد و خالی درد دارم

 شکایت عشق ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد آخر گلویم از صدای های هایت جان سپرد آخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد آخر نترسیدی بگوید عاشقی نفرین به آیینت که از چشمان جادویت خدایت جان سپرد آخر نمی دانی و می دانم که می دانم نمی دانی که دل در خواهش آن انزوایت جان سپرد آخر چقدر عزلت نشینی از برای یار دلگیر است بخوان شعرم که شعرم در هوایت جان سپرد آخر ... فریاد

 چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه

 به جرم اینکه خیلی ساده بودم/ به زندان دلت افتاده بودم / اگر چه حکم چشمانت ابد بود/ برای مرگ هم آماده بودم

 روزگاریست همه عرض بدن می خواهند# همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند# دیو هستند ولی مثل پری می پوشند# گرگ هایی که لباس پدری می پوشند# آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند# عشق ها را همه با دور کمر می سنجند# خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد# عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد....

ای کاش دوست داشتن را تجربه نمی کردم،

ای کاش دوست داشتن را تجربه نمی کردم، تجربه ی تلخی بود... دیگر هیچ وقت نمی خواهم حضوری گرم، سرمای وجودم را محو کند دیگر هیچ گاه به نگاه عاشقی دل نمی بندم و هیچ گاه به سلام مهربانی پاسخ نخواهم داد

همواره به خاطر بیاور دراوجی معین هرگز ابری وجود ندارد. اگر زندگیت ابری است به این دلیل است که روحت آنقدر که باید بالا نرفته است ..

بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنارش باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد ... باعث ریختن اشک های تو نمی شود

آدم از بی بصری بندگی آدم کرد................گوهری داشت ولی نذر قباد وجم کرد...... یعنی در خوی غلامی ز سگان پست تر است.........من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد

گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درمان دردم را بگو گفت درمانی ندارد، بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فناست

نقش کردم رخ زیبای تو بر خانه دل........خانه ویران شدوآن نقش به دیوار بماند

رمز زندگی کردن این است که در بی امنیتی زندکی کنید. و البته در این گونه زندگی کردن تامین وجود ندارد. یک قطعه سنگ همواره امن است ویک گل همیشه در معرض خطر - ولی سنگ مرده است وگل سرشار است از زندگی! ولی اگر طوفانی برخیزد گل می افتد وسنگ در جایش باقی می ماند

تفاوت قلب دختران و پسران! قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد!!!

وقتی یک دختر حرفی نمیزند میلیونها فکر در سرش می گذرد وقتی یک دختربحث نمیکند عمیقا مشغول فکر کردن است وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند یعنی نمیداند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید:خوبم یعنی اصلا حال خوبی ندارد وقتی یک دختر به تو خیره می شود شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد آرزو میکند برای همیشه مال او باشی

مجموعه نوشته های پشت تریلی های جاده: 1-به حرمت اشک مادر توبه کردم --2 -دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم / طوطی صفتی طاقت اسرار نداری --3 -بوق نزن شاگردم خوابه --4 -بی تو هرگز............باتو؟؟؟؟عمرا-- 5 -از عشق تو لیلی...........رفتم زیر تریلی(واسه گریسکاری) --6 -اگه می تونی این تابلو رو بخونی یعنی فاصلت خیلی کمه فاصله رو رعایت کن -7-- دنبالم نیا اسیرم می شی-- 8 -گشتم نبود ............نگرد نیست-- 9 -سر پایینی برنده سر بالایی شرمنده--10-راه بده برم...قسط بدهکارم --

سالها پیش از کنار دریا عبور کردی اما هنوز امواجش برای بوسیدن جای پایت می آیند و می روند

ای کاش می توانستم باران باشم تا تمام غمهای دلت را بشویم ای کاش می توانستم ابر باشم تا سایه بانی از محبت برویت می گسترانیدم ای کاش می توانستم اشک باشم تا هر گاه که آسمان چشمت ابری می شد باریدن می گرفت ای کاش می توانستم خنده باشم تا روی لبانت بنشینم و غنچه بسته لبانت را بگشایم ای کاش می توانستم یک پرنده باشم و پر می گشودم و تا دور دست ها در کنار تو پرواز می کردم و ای کاش سایه بودم تا نزدیک ترین کس به تو می شدم... آری ای کاش سایه بودم تا همیشه و همه جا همراه تو باشم...

گفتی که به احترام دل باران باش، باران شدم و به روی گل باریدم گفتی که ببوس روی نیلوفر را، از عشق تو گونه های او بوسیدم گفتی که برای باغ دل پیچک باش ، بر یاسمن نگاه تو پیچیدم گفتی که برای لحظه ای دریا شو، دریا شدم و تو را به ساحل دیدم گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش ، مجنون شدم و ز دوریت نالیدم گفتی که بیا و از وفایت بگذر ، از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم گفتم که بهانه ات برایم کافیست، معنای لطیف عشق را فهمیدم

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

شبی از شبها تو مرا گفتی شب باش من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که فانوس نظرگاه شب من باشی با هر نفسم؟لبخندم؟ اشکم و با تمام زندگیم شب هستم

قد 1000 تا قابلمه... با هر چی لب تو عالمه... میبوسمت قبل همه... به شرطی که بهم بگی: دوستت دارم یه عالمه

با یک دنیا غم و حسرت دل از آغوش تو کندم دیگه حتی یه بارم من به عشقت دل نمیبندم به آسونی یک قصه تو از عشقم گذر کردی دلم یک گوله آتیش بود تو اونو شعله ور کردی میون این همه آدم شدم تنهاترین تنها منو اینجا رها کردی تو در این گوشه ی دنیا با یک دنیا غم و حسرت دل از آغوش تو کندم

به جای دسته گلی که فردا در قبرم نثار می کنی امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن. به جای سیله اشکی که فردا برمزارم میریزی امروز با تبسمی شادم کن به جای اون متن های تسلیت که فردا برام می نویسی امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن من امروز به تو نیازم دارم نه فردا


همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ، همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میکنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی کردن ، پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مکن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می کشیم

فرق من و تو: گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فکر کردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی، من راستشو

من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت رانده مرا به جرم چهره زردم. طبیعت شاداب زمین سرمست همه با یار خود هستند و من تنهای تنها زتو خواهش کنم مرو هرگز زپیشم که من دیوانه می شم. همه هستی من فقط تو هستی دوستت دارم هرجا که هستی.

یکی تو راست میگی یکی پینوکیو یکی تو مهربونی یکی خرس مهربون یکی تو خونتون قشنگه یکی خونه مادر بزرگه یکی توسفیدی یکی سفید برفی یکی گوشای تو قشنگه یکی گوشای زیزی گولو یکی توخوشکلی یکی پلنگ صورتی یکی تو زبلی یکی ملوان زبل یکی موهای تو قشنگه یکی هم موهای آنشرلی یکی ما دو با هم خوبیم یکی هم تامو جری یکی تو سره کار رفتی یکی هم اونی که می خوای اینو براش سند کنی

هیچوقت مغرور نشو ... برگا وقتی می ریزن که فکر می کنن طلا شدن ... آنکس که اعتماد می کند خیانت می بیند و آنکس که اعتماد نمی کند خود خیانتکار است. آدما مثل کتابن ... از روی بعضی ها باید مشق نوشت ... از روی بعضی ها باید جریمه نوشت ... بعضی ها رو باید چندبار خوند تا معنیشونو بفهمیم ... و بعضی ها رو باید نخونده دور انداخت

روزی دروغ به حقیقت گفت: مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد. آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود.

گفت: می خوام برات یه یادگاری بنویسم گفتم: کجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه میتونی ؟ گفت : اره سخت نیست ‌‌ آسونه گفتم باشه بنویس تا همیشه یادگاری بمونه یه خنجر برداشت گفتم این چیه ؟ گفت : هیسس ساکت شدم گفتم : بنویس چرا معطلی خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت دوستت دارم دیوونه اون رفته ؟ خیلی وقته؟ کجا ؟ نمیدونم اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده

دل بیتاب من با دیدنت آرام می گیرد اگر دوری زآغوشم نگاهم کام می گیرد مرا گر مست می خواهی نگاهت را مگیر از من شب و شمع بود و من بودم و غم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم

کـاش قلبم درد تنهایی نداشت سینه ام هرگز پریشانی نداشت کاش! برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش! می شد راه سخت عشق را بی خط پیمود و قربانی نداشت.

دانی که چرا زمیوه ها سیب نکوست نیمش رخ عاشق است و نیمش رخ دوست آن زردی و سرخی که درآن می بینی زردی رخ عاشق است و سرخی رخ دوست.... آن دوست که بی وفاست دوشمن به از اوست آن نقره که بی بهاست آهن به از اوست

اگر دنیای ما دنیای سنگ است سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است اگر عاشق شدن یا رب گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشا کن دروغین بودمت دیروزمرا امروز تماشا کن در این دنیا که حتی ابر هم نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها

چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوز دوستش داری چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیوار تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته تو خیال ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقت دیدنش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه ها تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز دوستش داری

یه دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود.دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده. وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشمای من باش

سلامی به عشق شکست خورده ام اگر دوست داشتن تو گناه است پس من بزرگترین گناهکارم و اما عشق تو تمام وجودم را فرا گرفته همگان نهی می کنند مرا و دوری از عشقت را می خواهند من ایستاده ام بدون پناه و یاور تنهایی و بی تو بودن سخت است اما من تسلیم تقدیرم آرام باش تا دلم آرام گیرد..،خدایا بشنو پیام عشق مرا

سلام اهای رفیق نیمه راه ؟ میتونی بر گردی از نیمه ی راه دارم نفرین میکنم کسی رو که تو رو ازم گرفت نفرینش میکنم چرا روزای خوشی رو ازم گرفت
عرض سلام به بلندی بیل و به محکمی کلنگ به گردی استامبلی به سرعت فرقون به تیزی شاقول به انعطاف پذیری طناب به لبریزی دوغاب به سفیدی سیمان سفید به صافی ماله به قشنگی کمچه به وسعت بشکه به معرفت عمله به قدرت کارگر به ظرافت گچ کار به صلابت جوشکار به محبت صافکار به رفاقت همکار به سر کار گذاشتن توی بیکار!!!

آن گاه که عشق تو را می خواند در پس او برو اگر چه راه های عشق سخت و پرشیب است و آن گاه که بالهایش تو را در خود می پیچند ـ آرام گیر اگر چه شمشیر پنهان بالهایش تو را زخم زند
منم عاشق مرا غم سازگار است/ تو معشوقی تو را با غم چکار است

این رو بدون که هر وقت دلم برات تنگ میشه میرم پشت ابرها و آروم گریه میکنم پس بدون هروقت بارون میاد دلم برات تنگ شده عزیزم....

کامپیوترها به 4 دلیل دخترند: 1.فقط خالقشون از منطقشون سر در میاره! 2.فقط خودشون زبون خودشون رو می فهمن! 3.اگه یه کسی پا بندشون بشه باید هرچی پول داره براشون لوازم جانبی بخره! 4.اگه یکم صبر می کردی یکی بهترش گیرت می اومد! خدائیش اگه دروغ میگم بگو دروغ میگی!

اگه یه روز من مردم و تو منو دوست داشتی پنج شنبه ها بیا سر مزارم و گل سرخ رنگی را روی قبرم بذار تا همیشه اون گلی رو که بهت داده بودم رو به خاطر بیارم ولی ... اگه تو مردی......... من فقط یه بار میام مزارت میام و اون دسته گله سفیده مریم رو که با خونه خودم سرخشون کردم برات هدیه میکنم وعاشقانه کنارت جون میدم تا بدونی هیچ وقت تنها نیستی

برای پاک ماندن، انسان نیازمند جاری ماندن است؛ یک رودخانه پاک می‌ماند، چون به جاری بودن ادامه می‌دهد. جاری بودن روند پیوسته‌ی باکره ماندن است. یک عاشق باکره می‌ماند. تمامی عشاق باکره‌اند. مردمی که عشق نمی‌ورزند، باکره نمی‌مانند؛ آنان مسکوت می‌شوند، راکد؛ آنان دیر یا زود شروع به بوی گند دادن می‌کنند _ و زودتر از دیرتر _ چون آنان هیچ جایی برای رفتن ندارند. زندگی آنان مرده است.
*میرسد روزی که بی من روزها را سرکنی/ می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی/ می رسد روزی که تنها در کنار عکس من/ نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی

روزی بود روزگاری نداشت جنگلی بود که درخت نداشت در این جنگل شکارچی بود که تفنگ نداشت روزی این شکارچی باتفنگی که فشنگ نداشت آهویی شکار کرد که سر نداشت وآنرا در کیسه ای انداخت که ته نداشت این شعر شاعری داشت که اسم نداشت درسته سروته نداشت اما ارزش سر کار گذاشتن روداشت!!!

پسری بودم که اسم نداشت با دختری آشنا شدم که وجود نداشت به شهری رفتیم که آدم نداشت به رستورانی رفتیم که غذا نداشت با قاشق چنگالی غذا خوردیم که دسته نداشت اون غذا اصلا مزه نداشت ولی سر کار گذاشتن شما خیلی مزه داشت!

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید. به ابر گفتم عشق چیست؟بارید. به باد گفتم عشق چیست؟ وزید. به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید. به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد. و به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت دیوانگیست....

گفتی منو دوست داری تو گفتی عاشق چشمام شدی تو گفتی احساسمو دوست داری تو گفتی قلبت مال منه تو گفتی بوسه هامو دوست داری تو گفتی قصه هامو دوست داری تو گفتی دوست داری نوازشت کنم تو گفتی میخوای تو بغلم بگیرمت تو گفتی همدرد تو منم تو گفتی همراز تو منم تو گفتی شب و روز من توای تو گفتی تنها یار من توای تو گفتی... تو همه اینها رو گفتی ولی من فقط می گم اگه تو نباشی من می میرم

بنویس بر یاس کبود/ بنویس بر باور رود/ بنویس از من بنویس/ بنویس عاشق یکی بود

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی/ ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم.

معلم پرسید عشق چند بخشه؟ زود دستم رو بالا گرفتم گفتم: یک بخش. اما از وقتی که تو رو شناختم فهمیدم عشق 3 بخشه: عطش دیدن تو.....شوق با تو بودن.....و اندوه بی تو بودن

خدایا اگر تو درد عاشقی را می کشیدی تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی اگر چون من به مرگ آرزو ها می رسیدی پشیمان میشدی از اینکه عشق را آفریدی

خدا رو دوست دارم چون *آی دیش* همیشه روشنه خدا رو دوست دارم چون به همه *پی ام ها* جواب میده خدا رو دوست دارم چون حرفای آدم رو *سند توآل* نمی کنه خدا رو دوست دارم چون هیچ کسی رو *ایگنور* نمی کنه خدا رو دوست دارم چون ، خداست....

گر بمیرد پسری از قبر او روید گلی گر بمیرند پسران دنیا گلستان می شود گر بمیرد دختری یک بی وفا کم میشود گر بمیرنددختران دنیا وفادار می شود

هیچوقت عشق رو گدایی نکنید آخه هیچوقت چیز باارزشی به گدا داده نمیشه!!!اینو مطمن باشید

عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود

خسته و درمونده بودم از همه جا رونده بودم به هر خونه میرسیدم مهمون نا خونده بودم هیچکی حسابم نمیکرد هیچکی جوابم نمی داد از تشنگی میمردم و هیچ کسی آبم نمی داد یه مدت غریب بودم تو غصه شدید بودم اما یه روز جمعه ای که خیلی نا امید بودم فرشته مهربونی منو دوباره زنده کرد اون که با دست کوچیکش بزرگا رو شرمنده کرد

دیگه دلداری ندارم هیچکسی پا نمیزاره به سراچه خیالم هیچ کسی نداد جواب این سوال بی جوابم این سوال بی جوابم این سوال بی جوابم هرکی امد دو سه روزی از دلم بازیچه ای ساخت دلمم مثل عروسک ساده بود دل به دلش باخت گله وگلایه نیست بی وفایی رسم عشقه عاشقا تنها میمونن تنهایی مرام عشقه چی بگم که خیلی تنهام میدونی یاری ندارم چی بگم که غیر غصه دیگه دلداری ندارم هیچ کسی نداد جواب این سوال بی جوابم

آدما مثله یه کتاب میمونن تا وقتی تموم نشن برای دیگران جذاب هستند ... پس تو هم سعی کن خودتو جلوی دیگران تند تند ورق نزنی برای اینکه وقتی تموم بشی مطمئن باش میرن سره یه کتابه دیگه

از خـدا یـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن یـه بـاغ داد من از خدا یه درخت خواستم،اون به من یه جنگل داد من از خـدا یـه دوسـت خواسـتم،اون به من تو رو داد اگه اینـو برام پـس بفرستی از بـهترین دوستـام هسـتی حالا اینو برای تمام لیستت بفرست تا ببینی چند نفر اینو برات میفرستن منتظرم

عشق فقط عشق لاتی پری و زری و عمه فاطی عرق سگی و ابجو قاطی حبس ابد بی ملاقاتی فکر نکن گنده لاتی بابا ما فقط خاطر خواتیم

آخرین بار که او را دیدم گردنبند صلیبی به او هدیه کردم و گفت من که دوستت ندارم پس چرا به من هدیه می دهی ؟ گفتم بر سر هر گوری صلیبی می نهند این صلیب را بر گردنت بالای قلبت بیاویز زیرا آنجا گورستان عشق من است

خدایا به هر آنکه دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن برتر است و به اشق آنکه دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق هم برتر است (دکتر علی شریعتی)

هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری هرگز نگو برای همیشه وقتی می دونی جدا می شی درباره احساسات سخن نگو اگر واقا وجود ندارد هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری هرگز سلامی نده وقتی می دونی خداحافظی در ذهنته!

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن . چون شاید هیچ وقت ، هیچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد

پرده پنجره ی چشمانت را بردار ، ببین دنیا را ، دیدنی است ، چشم ما رفتنی است ، زندگی مهلت پرسیدن به ما نمی دهد ، در جهانی که همش مضحکه و تکرار است ، تکه که شدن یک دل چه تماشا دارد ، پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست

اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست/ وفا آن است که پنهانی نامت زیر لب دارم

اگه یه پروانه اومد روسرت نشست اونا نپرونش چون من آدرس قشنگ ترین گل دنیا رابهش دادم

قانون عشق: یک پسر با یک نگاه از یک دختر خوشش میاد ... و عشق از طرف اون شروع میشه ... تا جایی که زندگیش رو پای عشقش میذاره ... اما دختر باور نمیکنه ... چون یک چیزهایی دیده و شندیده ... تا دختر میاد پسر رو باور کنه ، پسر دلسرد و خسته میشه ... میره با یکی دیگه ... بعد که دختر تازه تونسته پسر رو باور کنه میره طرفش ... اما پسر رو با یکی دیگه میبینه ... اینجاست که میگه: حدسم درست بود ... و

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمی توان سرود. .با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و..... ومن همچون غربت زدای در آغوش بیکران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و میمانم تا ابد و تا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید بانوی دریایی من

لحظه ها را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم .. غافل از اینکه .. خوشبختی همان لحظه هایی بود که می گذراندیم

سرکی دو خط سیاه موازی روی تخته کشید!! خط اولی به دومی گفت ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم ..!! دومی قلبش تپید و لرزان گفت : بهترین زندگی!!! در همان زمان معلم بلند فریاد زد : " دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند مگر آنکه یکی از آن دو برای رسیدن به دیگری خود را بشکند

ای محبوب ، اگر روزی غبار غم به روی ماه او دیدی ، بیا عمر مرا بستان ، که اورا در غم و اندوه ، و با چشمی زغمها تر، نبینم من

زندگی هرگز با باور کنار نمی آید.و اگر تلاش کنی که زندگی را با زور با باورهایت آشتی دهی به غیر ممکن دست یازیده ای.ذات پدیده ها حکمی غیر از این می کند. باورها را کنار .بگذار و چگونه تجربه کردن را بیاموز...

دیروز جز خاطره ای بیش نیست و فردا فقط یک رویاست اما اگر امروز را خوب زندگی کنی تمام دیروز هایت به خاطره ای خوش و تمام فرداهایت به رویای امید تبدیل خواهد شد.

راز من ... عشق من..... از چشم ترم زود مرو... صد جانم به فدایت ز برم زود مرو نکنم شکوه که دیر آمدی در بر من لااقل دیر آمدی به سرم زود مرو بنشین یک دم واز چشم ترم زودمرو ای شکسته تو شکستی مویه کردی .... گریه کردی ... از ته دل غصه خوردی . من با هاتم . خاک پاتم . تو صداتم تو صداتم من رفیق گریه هاتم عشق در تو... شور در تو.. بی تو من جایی ندارم... بی تو فردایی ندارم من باهاتم ... مثله بارون تو چشاتم مثله غصه تو صداتم... چون پرنده در هواتم عشق در تو شور در تو بی تو من هیچ....